mavara
mavara
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط mansour |

ا کنون از ارواح زیادی در مورد چگونگی مرگ و حیات پس از ان سوالات بسیاری شده که درصد زیادی از آنان مرگ وزمان مردن و رسیدن به عوامل یا جهانهای روحی را با تعغیرات بسیار جزئی به طوری که نتیجه گفتار آنان یکسان بودهشرح داده اند و گفته های یکایک آنان را که از طریق روشهای گوناگون تماس مانند الهامی - حلولی - کتابت یا گردونه دوار ویا به شکل تجسدی و ... بیان کرده اند

 میتوان چنین جمع بندی نمود

 بدن بشر به وسیله سیاله های حیاتی به جسم اثیری و روح وصل شده که این سیاله ها ممکن است گاهی تا میلیون ها کیلومتر بدون اینکه از جسم مادی کاملا جدا شوند امتداد یابند

 در زمان قبل از مرگ طبیعی تعدادی از این سیاله ها به ترتیب توان حیاتی خود را از دست می دهند وبتدریج از بدن جدا می شوند و پس از جدایی کامل از جسم به تنپوش متصل و جزئی از آن می گردند و نیروی از دست رفته خود را پس از جذب کاملبه جسم اثیری باز می یابند

 پس از جدائی کامل رشته های حیات از بدن از آن زمان است که مرگ کامل فرا می رسد و از این موقع به بعد جسم مادی رو به خرابی و فساد می رود

 لحظه ای که جدایی کامل رشته های نقره ای تنپوش از بدن فرا رسید زمانی است که روح وتنپوش توانسته اند به طور کامل از جسم مادی جدا شوند که در این زمان سلولهای بدن از فعالیت های حیاتی باز می ایستند و کلیه حرکات آن مانند ضربان قلب و کار ریه و ... قطع می شود و بدن نیز سرد می گردد

 گاهی اوقات در زمان مرگ برخی افراد مشاهده می شود که جسم و روح آمادگی جدا شدن از هم را ندارند زیرا در این حالت تمام رشته های نقرهای حیات از بدن پاره نشده اند و در این حالت وابستگی کامل جسم وروح مشخص می شود زیرا آنها نمی خواهند دیگری را تنها بگذارند و این عمل اغلب منجر به خستگی فراوان روح و جسم در آخرین لحظات زندگی مادی افراد می شود که در چنین شرایطی مشاهده می شود که فردی ساعت و روزها بدون حرکت در بستر افتاده و در حال جان کندن است ولی آثار حیات هنوز در وجودش به چشم می خورد و در نهایت پس از مدتی کلیه اتصالات رشته های نقره ای تن پوش از جسم پاره می شود در این جدا سازی نزدیکان و دوستان وی که در زمان حیات خود با وی دارای تجانس روحی بوده اند و قبل از او به عوامل روحی پیوسته اند به روح آن شخص کمک کرده و با کمک روح راهنما و ... کلیه رشته های حیات را از جسم وی خدا می کنند تا مرگ فرا رسد

 از این زمان به بعد است که کلیه حرکات و اعمال . ظواهر حیات در بشر قطع می شوند و روح شخص از فرط خستگی زمان طولانی گسیختن رشته های نقره ای حیات به آرامش فرو می رود و این حالت را می توان زمان بی خبری ارواح نامید که البته این زمان کوتاه است ولی در بعضی مواقع دیده می شود که این زمان تا پوسیدگی کامل جسم مادی ادامه می یابد و در چنین حالتی پی از پوسیدگی کامل جسم مادی . روح آخرین علاقه و کنش های حیات مادی را از جسم جدا کرده و نا گزیر جسم را ترک می نماید

 باید توجه داشت که تماس با ارواح نشان می دهد که آنان از افراد زنده عالم خاکی به مراتب به ما نزدیکتر بودهو هر زمانی که بخواهیم می توانیم با آنان در تماس باشیم و ارواح با روی گشاده به نزد ما می آیند و با ما گفتگو می نمایند چون زندگی مادی خارج از وجود روح نیست و این روح قادر به انجام اعمال و افعال خاصی می باشد و در زمان آزاد شدن از جسم صاحب قدرت بیشتری می باشد

 ارواح پس از جدائی کامل از بدن مایل هستند که با نزدیکان . عزیزان خود تماس هایی را برقرار کنند ولی اغلب آنها در بر قراری این نوع تماس ها موفق نمی شوند و در نهایت از تلاش خود خسته می شوند و از آنان دور می گردند

 اگر مردم از وجود ارواح آگاهی داشته باشند و روش تماس با آنها را بدانند از آن پس می توانند به سادگی با در گذشتگان خود در تماس باشند

 ارواحی که به سادگی توانسته اند جسم را رها کنند و به عالم روحی سفر کنند از همان لحظه جدائی جسم و روح در صورت موافقت روح می توان با آنان تماس گرفت ولی چنانچه روحی پس از مرگ نتواند وابستگی های حیات را کاملا از خود جدا سازد تا زمان جدائی کامل وی از ماده نمی توان با روح تماس برقرار کرد

 در بعضی مواقع دیده شده است فردی از نظر پزشکی کاملا مرده است ولی با سرسختی و مقاومت روح کلیه الیاف و رشته های حیات مجددا از تنپوس به جسم مادی وصل شده وحیات مادی مجددا شکل می گیرد چون بعضی مواقع مشاهده شده که اجساد مردگان در گور یا محل دیگری زنده شده است

 اکثر ارواح تا مدت ها پس از مرگ جسم مادی در نزد عزیزان یا وابستگان خود باقی می مانند و در میان آنان زندگی می کنند به طوری که اگر فرد روشن بینی در جمع آن خوانواده باشد در شرایط خاصی می تواند آنان را مشاهده کند

 در جسم مادی و اثیری بشذ مراکز قدرتمندی وجود دارد که برخی از آنان امواجی از جود صاطع می کنند که نوع و مقدار آن در افراد بشر متفاوت است ودر زمان بر قراری تماسها معمولا ارواح به سوی گروه خاصی از این امواج کشیده و جذب می شوند .این امواج مربوط به کسانی است که قدرت مدیومی بیشتری نسبت به سایرین دارند و وجود این نیرو در هیچ یک از افراد بشر به صفر نمی رسد.

 افراد نادری نیز وجود دارند که به این نیرو ها پی برده اند به طوری کهبه راحتی می توانند به راحتی جسم خود را در یک محل رها کرده و مرزهای جهان را در نوردند که گاهی این عمل را خود مدیوم انجام می دهد گاهی توسط افراد دیگر انجام می پزیرد


 از روحی درباره چگونگی زمان مرگ سوال شد و او در پاسخ گفت

 زمان مرگ بسیار زیبا و ملکوتی است و هر یک از ارواح آن را به نحوی حس کرده اند ولی من در زمان مرگ مدتی در بی خبری بودم که نا گاه متوجه شدم مانند دانه که از غلاف خود خارج می شود من هم از جسم به صورت روپوش بیرون می آیم گویی تا آن زمان در داخل کیسه ای سر بسته قرار داشته ام که روی آن کیسه بارهای زیاد و سنگینی بود ولی من به آسانی و بدون کوچکترین سنگینی و درد از داخل آن به صورت غلافی خارج شدم و به همان نسبت هم هر چه بیشتر از جسم خود بیرون می آمدم بیشتر احساس لذت می کردم

 پس از جدا شدن مشاهده کردم که شخص دیگری درست شبیه من در اتاق خوابیده و تا به حال سنگینی او نمی گذاشت تا از زیر آن بارها رها شوم. زمانی که از او جدا شدم به گوشه ای رفتم و به آن کالبد هیولایی خود نگریستم و فورا از او دور شدم چون وحشت داشتم که مبادا مجددا گرفتار عذاب آن گردم


 از روحی دیگر درباره چگونگی زمان مرگ سوال شد و او در پاسخ گفت


 پس از رهایی از جسم مادی با گروهی از خویشان که به دیدن من آمده بودند به سوی محلی جذب شدم که قبلا هیچ اطلاعی از آن نداشتم در بین راه سفر به عالم جدید با خویشان و دوستانی بر می خوردم و از ایشان می گذشتم پس از اندک زمانی به محلی رسیدم که بسیار پر شکوه ودیدنی بود و در آنجا همه چیز وجود داشت پس از گذشت زمانی کوتاه برای بدست آوردن و تهیه کایه وسایل مورد نیاز زندگی فردی و... مجاز گشتم و به راحتی می توانستم تمام خواسته های خود را بدست آورم


 از روحی دیگر درباره چگونگی زمان مرگ سوال شد و او در پاسخ گفت

 قبل از مرگ مدتی بیمار بودم و از درد جسمانی رنج فراوان می کشیدم . یک روزحس کردم که درد من کمتر شده به طوری که رغته رفته کلیه درد و رنجهای موجود از وجودم دور شد . چند روزی را به همین حالت و بدون احساس نمودن کوچکترین درد یا ناراحتی گذراندم و پس از مدتی در وجود خود کوچکترین حرکتی را نیز حس نمی کردم و بدنم از نک انگشتان شروع به سرد شدن کرد سرمایی شدید و سخت بود که به تدریج رو بهبالا تنه بدنم می آمد .این سرما را تا نزدیکی گردن احساس کردم که ناگاه متوجه شدم بدنم با حرارتی زیاد از درون به حرکت در آمد و گرمای تنم به تدریج از سرما خارج می گردد و در این حالت جسم خودم را کاملا از سرما بیرون کشیدم و از آن کوه یخی نجات پیدا کردم . در این لحظه همه چیز آرام و ساکت شده بود و دیگران را می دیدم که اطراف جسم سرد من در حرکت هستند ولی کسی آن را لمس نمی کرد .پس از مدتی آن را از منزل خارج کردند و چون از آن جسم متنفر بودم به دنبالش نرفتم تا اطلاعی از سرنوشت آن بدست آورم.مدتی در منزل بودم و کوشش کردم با همه افراد فامیل که در آنجا جمع بودند صحبت کنم ولی من هر چه می گفتم کسی توجهی به گفته های من نمی کرد لذا پی از مدتی تلاش در نهایت همراه برخی از دوستان و اقوام روحی به عالم روحی سفر کردیم


 در برخی مرگ های ناگهانی که تنپوش و جسم به علت جدایی سریع جسم مادی از زمان وقوع آن اطلاعی ندارد حالت تشنج و تحریک سریعی در بدن به وجود می آید که در این صورت جان دادن بسیار شدیدی را به وجود می آورد. در این حالتتن پوش و جسم از بروز این واقعه ناگهانی مضطرب شده و جهت رهایی و پاره کردن رشته های نقره ای حیات تلاش فراوانی را می کنند تا در نهایت رشته ها پاره شده به تنپوش متصل شوند. در این نوع مرگ ها تا مدت زیادی آن روح جسم خود را به طور کامل ترک نمی کند و زمانی با آن می ماند و تلاش بسیاری می کند که مجددا به جسم وارد شود ولی تمام این اعمال و تلاش ها بی نتیجه است . زمانی که جسم را متلاشی شده می بیند آنگاه برای همیشه از آن دست بر می دارد و برای گذران زندگی خاویدان خود به جهان روحی خواهد شتافت



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: